صفیر آرانی
اشعار آیینی شاعر اهلبیت(علیهم السلام) رضا حمامی آرانی

یا رقیه س

 

ای کاش سو به چشم ترم میگذاشتند

یاقدرتی به بال و پرم  میگذاشتند

رحمی به خردسالی من هم نکرده اند

ای کاش چادری به سرم میگذاشتند

میخواستند که زجر دهند عمه مرا

هی زجر را  دوروبرم  میگذاشتند

هربارسنگ بر سر تو میزدند وای

انگار داغ تازه برجگرم میگذاشتند

تااینکه بیشتر عطشم شعله ورشود

یک ظرف اب درنظرم میگذاشتند

گاهی برای شادی اطرافیانشان

مردان شام سربه سرم میگذاشتند

هربار که اب خواستم به مسخره

با دلو اسب  آب برایم گذاشتند

 

 

صفیر آرانی

 

.

کد هدایت به بالا


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 1 مهر 1399برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.