آقا میان روضه تو جان گرفته ایم
از دست سفره دار غمت نان گرفته ایم
یکبار نه بلکه هزار مرتبه حسن
با اشک روضه های تو درمان گرفته ایم
هرجا که پرچمی به هوایت بلند شد
گریان شدیم و ذکرحسن جان گرفته ایم
اصلا چراغ خانه ما روشن از شما است
با لطف مادر ت سر و سامان گرفته ایم
آقا همینکه سینه زن تو شدیم شکر
این رتبه را زدیده گریان گرفته ایم
خرج تو کرده ایم هرانچه و هر زمان
ولله مزد خویش دو چندان گرفته ایم
رضا حمامی آرانی.صفیر
ررررررررررررررررر
حرف از تو شد هرجا برایت گریه کردم
در خشکی و دریا برایت گریه کردم
تو کشته اشکی فدایت اشک عالم
در دشت و در صحرا برایت کریه کردم
هرجا گلی دیدم نشستم پای آن گل
ای نوگل زهرا برایت گریه کردم
من هرکه را از دست دادم در عزایش
در بدترین غم ها برایت گریه کردم
از داغ مادر سخت تر داغی ندیدم
در مرگ او حتی برایت گریه کردم
با شیعتی مهما شربتم خو گرفتم
هرکس که خواند آن را برایت گریه کردم
هرجا چراغ و منبری دیدم نشستم
سینه زدم و یا برایت گریه کردم
صفیر آرانی
کل ایران عشق ما است اما خراسان بهتر است
هرچه باشد نوکری در نزد سلطان بهتر است
کاش من هم خانه ای دور حرم می ساختم
ذره ای از مشهد از هرجای ایران بهتر است
در حرم اذن حرم هرجور خواندی دلربا است
دلرباست ...اما دعا با چشم گریان بهتر است
اشک را باید گره زد با گره های ضریح
چون دعا خواندن همیشه زیر باران بهتر است
شستشوی کعبه گرچه با گلاب قمصر است
زعفران مشهد از گلهای کاشان بهتر است
کعبه ی جان مشهد است و کعبه ی دل ها حجاز
کعبه ی دلها کجا از کعبه جان بهتر است
اختلافی نیست در باب ورودی های صحن
درمیان صحن هایت صحن ایوان بهتر است
از نگهبانان خجالت می کشم جیبم تهی است
امنیت باشد حرم را بی نگهبان بهتر است
صفیر آرانی
بالا است شیعه تا که بالا سر حسین است
انگار روی نیزه حالا سر حسین است
سرها به نیزه بسیار...ام فقط سری که
قرآن به نیزه خوانده تنها سر حسین است
در تربتش شفا و در قبه اش اجابت
مقبول حق نماز بالا سر حسین است
دشمن به هر زمانی خوف از حسین دارد
اصلا به کل دنیا دعوا سر حسین است
ذکر علی مع الحق تفسیر این دو حرف است
با حق سر حسین و حق با سر حسین است
از تن جدا است اما در عرصه گاه محشر
بالاتر از تمام سرها سر حسین است
افتد به خاک روزی هرجا سری است بالا
اما نیفتد ازپا هر جا سر حسین است
آری قسم به خونش شیعه نمیگذارد
برآستان هرکس سر...تا سرحسین است
صفیر آزانی .(حمامی)